غرور و تعصب از عاشقانههای کلاسیک جین آستین، نویسنده مشهور انگلیسی را همین یک ساعت پیش تمام کردم. بعد از چند روز سر و کله زدن با این رمان خارجی، حال به این نکته میاندیشم که نویسنده در کتاب تا چه مقدار از دقت، چهره فرهنگی جامعهای که در آن زندگی میکرده را به تصویر بکشد. داستان او در پیکری زیبا و مدرن، نقطه عطف گذار ادبیات انگلیسی نئوکلاسیسم قرن هجدهم تا رمانتیسم قرن نوزدهم است. در کنار شخصیت پردازی عالی، جزئیات و ظرافت روابطی که در رمانش آورده است، توانسه احساسات واقعی و آرزوهای عاشقانه هر خوانندهای را در لذت و ناامیدی از عشق بیدار کند. حال میفهمم، عشق تا چه میزان در لایههای غرور و تعصب پنهان شده است و ما غافلان بدون درک آن، جهانی زشت و خشن بنا کردهایم.
خلاصه رمان
رمان عامه پسندغرور و تعصب در اوایل قرن نوزدهم در انگلستان و در فضایی روستایی روایت میشود. روایت خانواده آقا و خانم بِنِت است که پنج دختر دارند که از لحاظ شخصیتی با یکدیگر متفاوت هستندو گاهی دیوانه بازی از آنها جدا نمی شود . خانم بنت مشتاق است تا تمام دخترانش ازدواج کنند، به خصوص به این دلیل که کشیش ویلیام کالینز، هنگامی که آقای بنت بمیرد، املاک خانوادگی را تصاحب خواهد کرد. در مجلس رقص، چارلز بینگلی ثروتمند و تازه وارد به بزرگترین دختر خانواده بنت یعنی جِین زیبا و خجالتی علاقهمند میشود. در این بین، دوست او آقای دارسی و الیزابت در مهمانی دیگری یکدیگر را میبینند، آنها صمیمیت کمتری را نسبت به هم بروز میدهند. غرور رتبه خانوادگی، ثروت و تعصب در مقابل نابرابری اجتماعی خانواده الیزابت، دارسی را درهم میکوبد، در حالی که الیزابت نیز، غرور و تعصب خود را در برابر دارسی حفظ میکند.
پس از آن کشیش کالینز مشتاقانه وارد ماجرا میشود، امید به ازدواج با یکی از دختران بنت. او به فکر الیزابت میافتد، ولی با جواب رد او مواجه میشود. کالینز سپس با دوست الیزابت، شارلوت لوکاس ازدواج میکند. در طول این زمان، الیزابت با جورج ویکهام جذاب که افسری نظامی است رابطه برقرار میکند. جاذبهای متقابل میانشان به وجود میآید، ولی ویکهام به او اطلاع میدهد که دارسی فردی توطئهگر است.
پس از اینکه بینگلی و خانوادش به طور ناگهانی ندرفیلد را ترک کرده و به لندن میروند، نگرش الیزابت نسبت به دارسی دگرگون میشود، زیرا او متقاعد شده است که دارسی رابطه بین بینگلی و جِین را سست کرده است. با این حال، دارسی به طور فزایندهای به الیزابت علاقهمند میشود، او هوش و سر زندگی الیزابت را تحسین میکند. بعد از چندی، الیزابت به دیدار شارلوت و آقای کالینز میرود که خانه آنها در کنار املاک دارسی است. سپس دارسی به دیدن الیزابت میرود و عشق خود را به او ابراز میکند. الیزابت که از پیشنهاد دارسی شگفت زده شده است، فورا درخواست او را رد میکند و هنگامی که دارسی خواستار توضیح است، الیزابت او را متهم به شکستن رابطه جین و بینگلی میکند. دارسی سپس نامهای به الیزابت مینویسد که در آن او توضیح میدهد که چرا رابطه بینگی با جین بهم خورده است، زیرا معتقد است خواهر بینگلی چنین دسیسهای را ایجاد کرده است. او همچنین افشا میکند که ویکهام برای کسب ثروت او، سعی در ازدواج با خواهر 15 سالهاش دارد. با این افشا، الیزابت بیشتر به دیدار دارسی میرود.
بلافاصله بعد از آن، جوانترین دختر خانواده، لیدیا با ویکهام فرار میکند. این رسوایی میتواند شهرت دیگر خواهران را خراب کند. هنگامی که الیزابت این موضوع را به دارسی میگوید، دارسی ویکهام را با پول متقاعد میکند که با لیدیا ازدواج کند. علیرغم، تلاشهای دارسی برای حفظ این مورد به عنوان یک راز، الیزابت از اقدامات او نسبت به کوچکترین خواهرش با خبر میشود. بینگلی به تشویق دارسی به ندرفیلد باز میگردد و با جین ازدواج میکند. در نهایت، الیزابت که به واقعیت درونی دارسی که قلب مهربان اوست پی برده، به درخواستش مبنی بر ازدواج پاسخ مثبت میدهد.
درباره نویسنده
جِین آستِن (Jane Austen)، (۱۶ دسامبر ۱۷۷۵ – ۱۸ ژوئیهٔ ۱۸۱۷) نویسنده قرن هجدهم و نوزدهم انگلیسی است که آثارش تأثیر گستردهای بر ادبیات غرب گذاشت. شناخت او از زندگی زنان و مهارتش در نشان دادن ظرائف زندگی او را به یکی از مشهورترین رماننویسان عصر خودش تبدیل کردهاست.