کتاب رومئو و ژولیت یکی از نمایشنامههای درام عاشقانۀ ویلیام شکسپیر است که اولین نمایشنامه غمانگیز او محسوب میشود. محور داستان شکسپیر در این نمایشنامه عشق است و او توانسته با نهایت مهارت داستان خود را بیان و این حس را در مخاطبان خود نیز در طی قرنها ایجاد کند.
دو خاندان، به شان و جاه یکسان، در ورونای دلکش و صحنۀ این داستان، از کینههای دیرین تا تمردی نوین ره میپیمایند و شهر گانان، دستها به خون یکدیگر میآلایند. میوهٔ جان نابختیار این دشمنان، دو عاشق ستاره سوختهاند که جان خویش میستانند و با نگونبختی غمبار و دریغانگیز و با مرگشان، خصومت والدان خود را به خاک میسپارند.
رومئو و ژولیت (Romeo And Juliet) اگرچه داستان عشق دو جوان است، اما در عین حال به روایت رقابت میان خانوادههای پا بهسن گذاشته آنها هم میپردازد. نکته عجیب این است که با وجود اینکه دشمنی میان دو خانواده کپیولت و مونتیگو یکی از عناصر کلیدی این نمایشنامه است، اما هیچ وقت درباره ریشههای این کینه قدیمی صحبتی به میان نمیآید اما دو عاشق هنجار شکن این نمایشنامه میخواهند قوانین سختگیرانه اجتماعی را به نفع خودشان کنار بزنند. این عصیانگری جوانانه در نهایت به فاجعه منجر میشود. اما شکسپیر توقع دارد ما خودمان مقصر این تراژدی را پیدا کنیم.
اقتباسهای بیشماری از اثر جاودانه ویلیام شکسپیر (William Shakespeare) به عمل آمده که شامل رقصهای باله، تئاتر، سینما، موسیقی، اپرا میشوند. بر اساس آمارهای بدست آمده رومئو و ژولیت به عنوان اولین نمایشنامهای که بیشترین تعداد تئاتر و فیلم از آن تهیه شده شناخته میشود.
بخشی از کتاب
ژولیت به موی خرمایی براق و چشمان خاکستری و حیرتزدهی مرد جوان که سرشار از شرم و تعجب بودند، نگاه گذرایی انداخت. نیمه لبخندی که روی دهان مرد جوان نقش بسته بود، باعث شد چهرهی ژولیت سرخ شود. او دریافت که نمیتواند از چهرهی مرد جوان چشم بردارد.
رومئو گفت:« بانوی من! اگر حضورمن سبب رنجشتان شده، پوزش میطلبم.»
ژولیت با تبسم گفتک« آقا! حضور شما سبب رنجش نشده است و من هم نرنجیدهام.»
انگار نیروهای ناشناختهای آنان را مانند پروانهای دور شمع، جذب یکدیگر کرده بودند. گویی تالار و نوازندگان ناپدید شدند. به نظر میرسید که آنان تنها کسانی بودند که در این جهان زندگی میکردند.
سپش رومئو به ژولیت نگاهی انداخت و در فکر فرو رفت. با خود گفت:« همیشه وقتی که فکر میکردم عاشقم، مانند بچهای بودم که مشغول بازی است. ولی اکنون واقعا عاشقم. نمیدانم آیا او چنین احساسی دارد؟»
درباره نویسنده
ویلیام شکسپیر (William Shakespeare) (زاده ۱۵۶۴ – درگذشته ۱۶۱۶) شاعر و نمایشنامهنویس و بازیگر تئاتر انگلیسی بود که بسیاری وی را بزرگترین نویسنده در زبان انگلیسی دانستهاند. «سخن سرای آون» Bard of Avon) لقبی است که به خاطر محل تولدش در آون واقع در استراتفورد انگلیس به وی دادهاند.