کتاب دختر پرتقالی (Appelsinpiken) از یوستین گردر در سال 2003 منتشر شده است. این کتاب داستان نوجوانی است به نام جورج که پدر او سالها پیش در زمان کودکی جورج مرده است.
جورج نامهای دریافت میکند که آن را پدرش هنگامی که بیمار بوده برای جورج نوشته است. این پدر و پسر در دو زمان مختلف با هم ارتباط برقرار میکنند و در قالب داستان دختر پرتقالی گفتگویی بین آنها شکل میگیرد و داستان اینگونه آغاز میشود:« پدرم یازده سال پیش از دنیا رفت. در آن زمان من چهار سال بیشتر نداشتم و در خواب هم نمیدیدم که روزی بتوانم دوباره با او ارتباط برقرار کنم. اما حالا قرار است هر دو با هم کتابی بنویسیم. اینها اولین سطرهای این کتابند که من به تنهایی به روی کاغذ میآورم اما به زودی پدرم نیز مرا همراهی میکند. زیرا او حرفهای بیشتری برای گفتن دارد.»
این پدر و پسر دربارهی عشق، زندگی و تنفر برای هم مینویسند و جورج نگرش جدیدی نسبت به زندگی پیدا میکند. در این داستان پدر جورج از عشق خود به دختری میگوید که برای بار اول او را در مترو ملاقات میکند. این دختر با خود تعداد زیادی پرتقال دارد و توجه پدر جورج را به خود جلب میکند.
بخشی از کتاب
«درست نمیدانستم که باید این داستان را باور کنم یا نه. هیچگاه کسی نمیتواند یقین داشته باشد که پدر، مادر یا مادربزرگش حقیقت را گفته باشند به خصوص وقتی که موضوع حساسی هم در میان باشد. اما نمیدانم چرا کسی یازده سال پیش فکرش را به کار نینداخت که کامپیوتر پدرم را روشن کند که نامهها را با آن نوشته بود. این موضوع برای من معمای بزرگی است. البته شاید هم آنها سعی کرده باشند که این کار را بکنند اما قوهی تخیلشان چندان قوی نبوده که بتوانند رمز آن را در بیاورند در حالی که کامپیوتر ها در ان زمان پیچیده نبوده و رمز آنها حداکثر هشت حرف داشته است. واقعا باورنکردنی است. بعد هم کامپیوتر پدر را در اتاق زیر شیروانی گذاشته بودند. موضوع کامپیوتر پدر را بعدها به طور دقیقتری شرح میدهم. اما حالا دیگر پدرم باید صحبت کند و من هم در لابهلای حرفهای او نقد و تفسیر خودم را خواهم داشت و در پایان هم شرحی بر آن خواهم نوشت و باید اینطور باشد زیرا پدرم در نامهی مفصل و طولانیش سوالهای پرمعنی و مشکلی کرده و جوابهای من برای او اهمیت زیادی دارد. با یک شیشه کوکاکولا و کاغذهایم به اتاقم رفتم و در را به روی خودم قفل کردم؛ کاری که هرگز نکرده بودم…حالا سعی میکنم دوباره چند میلیارد سال به عقب برگردم زیرا باید تصمیم بگیرم که در چند میلیارد سال دیگر در کرهی زمین زندگی بکنم یا نکنم. حالا دیگر میدانم که این داستان چه گونه شروع شده و من چه کسی را دوست خواهم داشت.»
درباره نویسنده
یوستین گُردر یا یوستاین گوردر (به نروژی: Jostein Gaarder؛ زادهٔ ۸ اوت ۱۹۵۲) نویسنده نروژی و معلم فلسفه است. عمده شهرت او بهخاطر نگارش کتاب آموزش فلسفه در قالب داستان با عنوان دنیای سوفی است.
او رماننویس و خالق داستانهای کوتاه است که بیشتر دارای اطلاعات فلسفی برای مخاطبین جوانش میباشد. یوستین گردر در رشته فلسفه، الهیات، و ادبیات از دانشگاه اسلو فارغالتحصیل شد و سپس بهمدت دهسال بهتدریس «تاریخ عقاید» در دبیرستانها پرداخت. او در حالحاضر بهعنوان نویسندهٔ آزاد درکنارِ همسر و دو پسرش در اسلو زندگی میکند. رمان معروفش بهنام دنیای سوفی که در سال ۱۹۹۱ منتشر شد او را به شهرت رساند. این کتاب تاکنون به ۵۴زبان مختلف برگردانده شده و میلیونها جلدِ آن بهفروش رفتهاست. از روی کتاب دنیای سوفی فیلمی نیز بههمین نام ساختهاند.
او سال ۱۹۹۷ به همراه همسرش سیری دانویگ جایزه سوفی را بنیان نهاد. این جایزه که نامش را از رمان دنیای سوفی گرفته، جایزه بینالمللی برای پاسداشت حامیان طبیعت و توسعه، جایزهای به مبلغ ۷۷هزار پوند است.