معرفی کتاب
رابرت کیوسالی نویسنده کتاب پدر پولدار، پدر فقیر، دربارهی روشهای زندگی افراد پولدار و افراد سطح متوسط صحبت میکند.
رابرت کیوساکی میگوید: یکی از پدرانم برای به دست آوردن چند دلار جان میکند و دیگری مشت مشت پول در میآورد. یکی از پدرانم به من یاد میداد که سوابق تحصیلی و کارم را چه طور بنویسم که بتوانم شغل خوبی به دست آورم و دیگری به من یاد می داد که چطور طرحهای قوی مالی و بازرگانی را خلق کنم، تا بتوانم برای دیگران شغل ایجاد کنم. فرزند دو پدر قوی بودن این امکان را برای من فراهم آورد تا با مقایسه آرای آنها با یکدیگر تأثیر تفکراتشان را بر زندگیشان بررسی کنم، در این جریان فهمیدم که انسانها زندگیشان را بر اساس افکارشان تنظیم میکنند. پدر فقیرم همیشه میگفت: من هیچ وقت ثزوتمند نمیشوم و این پیشگویی واقعیت یافت، ولی پدر ثروتمندم معتقد بود که آدم پولداریست، حتی یک بار پس از ورشکستگیای که افسردهاش کرده بود، بازهم ادعا می کرد آدم پولداری است و میگفت بین فقیر بودن و ورشکسته بودن یک اختلاف بزرگ است و آن این که ورشکستگی موقتی، ولی فقر دائمی است.
در نهایت آنچه که در ذهن شماست تعیین میکند که چه چیزی در دستانتان قرار بگیرد. پس اگه پول بیشتری میخواهید افکارتان را تغییر دهید. چرا که این کار به طور خودکار رفتارتان را تغییر خواهد داد و این تغییر رفتار بر نتایجی که به دست میآورید تاثیر زیادی خواهد داشت. همهچیز از ذهن شروع میشود. افراد موفق همواره از کوچکترین چیزها شروع به ساختن میکنند. این موضوع در کسب درآمد هم صدق میکند. کلید موفقیت این نیست که شما هنگام شروع کردن کسب و کار خود چقدر بزرگ هستید، بلکه کلید در ایدههایی است که تحت کنترل شما هستند. زمانی را برای یافتن “بهترین ایدهها” مشخص کنید، آن وقت است که میتوانید آن ایدهها را تا دستیابی به هر مرتبهای از موفقیت مالی که تصمیم دارید به پیش ببرید. هیچ فرد دیگری نمیتواند برای شما چیز مناسبی انتخاب کند. این مسئله بستگی به تصمیم شما دارد. قبل از هر چیز، خودتان را آموزش دهید. هوش مالیتان را وسعت ببخشید. وقت خود را با افراد موفق بگذرانید. کتاب بخوانید، در سمینارها شرکت کنید و یاد بگیرید که جایگاه پول برای شما کجاست. زندگی شما سرشار از پاداش خواهد بود، فقط اگر زمانی را برای اندیشیدن و آموختن به این که “مسیرتان کجاست؟” اختصاص دهید.
بدون تردید رابرت کیوساکی نویسندهای برجسته و موفقترین مدرس در حوزه اقتصاد فردی به شمار میرود. خواندن کتابهای آقای رابرت کیوساکی تاثیر عمیقی بر باورهای نادرست رایج در جامعه درباره مفاهیمی چون پول، دارایی، بدهی، انواع بدهی، سرمایهگذاری، پسانداز، وام و… دارد. این نویسنده باهوش، نارساییهای مالی که در عصر حاضر مردم از آنها رنج میبرند را به خوبی شناسایی کرده و راهکارهای مالی بینظیری در جهت رفع این موانع و دستیابی به استقلال مالی را ارائه نموده است.
بخشی از کتاب پدر پولدار، پدر فقیر،
انباشت ستون داراییها کار آسانی است. یک بازی که به توانایی و آموزش چندانی نیاز ندارد. ریاضیاتی در حد کلاس پنجم دبستان لازم دارد. اما در عین حال یک بازی سطح بالاست و نیازمند جرات، صبر و داشتن نگرش بلند همتانه نسبت به شکست است. بازندهها از شکست اجتناب میکنند. اما شکست بازنده را به برنده تبدیل میکند. درخت صنوبر را به خاطر داشته باشید.
برای رسیدن به معاملات میلیون دلاری در زندگی هر شخصی، لازم است که نبوغ مالی درونمان را به کار بندازیم. معتقدم که در درون هر کدام از ما یک نبوغ مالی وجود دارد. مشکل این جاست که این نابغه فعلا خوابیده و منتظر است کسی او را بیدار کند. خوابیده است چون اصول فرهنگمان ما را با این باور تربیت کرده است که عاشق پول بودن، امری شیطانی است. این تفکر ما را به گونهای پرورده است تا حرفهای یاد بگیریم و برای پول کار بکنیم و نتوانسته به ما بیاموزد چه کنیم تا پول برای ما کار کند. متاسفانه ۹۰ درصد مردم در دنیای غرب به سنت فوقالذکر چسبیدهاند، به خاطر این که پیدا کردن کار و کار کردن برای پول صرفا آسانتر است.
مایلم دربارهی یکی سختترین چیزها در علم ثروتسازی صحبت کنم، با خودتان رو راست باشید و هر راهی که عوامالناس میروند را دنبال نکنید. در بازار معمولا این عوام هستند که همیشه خیلی دیر حضور پیدا میکند و در نهایت هم قربانی میشود. اگر یک معامله عالی در صفحه اصلی آگهیها باشد، در بیشتر مواقع برای معامله دیر شده است. اما همچنان به دنبال یک معامله جدید بگردید. سرمایهگذاران باهوش زمان را نمیفروشند. اگر موجی را از دست دادند، به دنبال یکی دیگر میگردند و خود را در موقعیت یافتنش قرار میدهند. سرمایهگذاران ترسو مثل گوسفند هستند همراه با اکثریت حرکت میکنند. سرمایهگذاران عاقل سهامی را هنگامی که محبوب نیست خریداری میکنند، آنها میدانند که اکنون با خرید و نه با فروش به سوددهی خواهند رسید.