دو دوست جوان به نامهای بیلی (Billie) و فرنک در شکافِ صعبالعبور یک کوه گیر افتادهاند. حال که شب رو به پایان است و نجات از این وضعیت، ظاهراً ناممکن، چه کاری میماند جز گپ زدن دربارهی گذشتهها؟
اینگونه است که دو دوست برای هم از کودکی خود میگویند؛ فرنک ماجراهای مادری درگیر افسردگی و پدری متعصب را تعریف میکند، و بیلی از خانوادهای بیمحبت و معتاد به الکل سخن میگوید؛ ظاهراً دو رفیقِ قصهی ما هیچ آرزویی جز دوری از فضای پُرتنشِ خانواده ندارند. گذشتهی آنان چنان سخت بوده که به خاطر آوردنش، مصیبتِ گیر افتادن در گردنهی کوه را از یادشان برده است…!
کتاب بیلی در عین روایت ماجراهایی سخت و بعضاً غمانگیز، از شیرینی و طراوتی خاص برخوردار است. لحن صمیمی و نگاه زیبای آنا گاوالدا (Anna Gavalda) به مسائل، در این اثر نیز به خوبی مشهود است.
بیلی بیش از هر چیز داستانیست دربارهی دوستی و محبت؛ این اثر در کنار پرداختن به معضلاتی که ممکن است دامنگیر جوانان و نوجوانان شود، جهان زیبا و سرشار از شور و هیجان آنان را نیز پیش چشم خوانندگان ترسیم میکند؛ جهانی که در آن عشق و وفاداری، ارزشهاییاند که باید تحت هر شرایطی به آنها پایبند ماند.
از دیگر نکات برجستهی این کتاب، زبان شوخ آن است. گاوالدا به خوبی توانسته اتمسفر و فضای داستانش را به وسیلهی زبانی زنده و طناز، با محتوای غنیِ آن هماهنگ و متناسب سازد.
بخشی از کتاب
بله، من آنجا پنهان شده بودم، بین پارهسنگها نشسته بودم و به هذیانگوییهای دختر بازرگانی گوش میدادم که هیچگاه درد نکشیده بود و همهچیز را میخواست، دختری که دوست داشت قبل از اینکه حتی بازی کند شرط را ببرد یا حتی ترجیح میداد اصلاً بازی نکند، ترجیح میداد اصلاً زندگی نکند تا اینکه مثل بقیه باشد و تنها کاری که باید میکردم این بود که او را نزدیک خودم داشته باشم تا به من کمک کند تا به تمام خواستههای بزرگش برسد.
حتی اگر با تمام وسواسهایش موفق نبودم اما او را تقدیر میکردم.
میدانستم که او اشتباه میکرد. میدانستم که راهبهها ذهنش را شستشو دادهاند و شاید این برایش مناسبتر بود چون او میترسید تا به دنیای ناشناخته پا بگذارد. میدانستم که مغرور است و بهواسطه تفکرات لجوجانه و اشتباهش نسبت به رابطه جنسی، زندگیاش را خراب خواهد کرد. میدانستم که اگر مثل من گذرش به مورالز میافتاد بلافاصله آرام میشد و کمی تواضع را چاشنی زندگیاش میکرد، اما در این بین، دقیقاً به همان دلیل، این بهترین همگروهی بود که میتوانست نصیبم شود تا بتوانم ازآنجا رها شوم.
درباره نویسنده
آنا گاوالدا (به فرانسوی: Anna Gavalda) رماننویس قرن بیست و یکم میلادی اهل فرانسه است. از او تاکنون چند رمان و مجموعه داستان کوتاه به فارسی ترجمه شدهاست.
دیگر آثار نویسنده
- عنوان اصلی : Je voudrais que quelqu’un m’attende quelque part – ترجمه با عنوان دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد
- عنوان اصلی : Je l’aimais ترجمه با عنوان من او را دوست داشتم
- گریز دلپذیر؛ عنوان اصلی: L’Échappée belle
- پس پرده؛ عنوان اصلی: Fendre l’armure