کتاب مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است
مادربزرگ همان فردی است که خاطرات کودکی اغلب ما به او گره خورده است؛ از دور هم جمع شدنهای خانوادگی تا داستانهایی که شبها برایمان قبل خواب میخواند و ما را با دنیای جادویی قصهها آشنا میکرد تا محبتهای همیشگی. لذت حضور مادربزرگ برای عدهای آنچنان شیرین است که مادربزرگ تبدیل به قهرمان زندگیشان میشوند و بعد از مرگ او هنوز میتوان حضورش را در زندگی حس کرد.
فردریک بکمن در کتاب مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است داستانی از یک مادربزرگ و نوهی متفاوت را روایت میکند.
رمان جذاب مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است دومین کتاب نویسندهی معروف سوئدی فردریک بکمن خالق رمان «مردی به نام اوه» است. بکمن رمان بلند مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است را در سال 2015 منتشر کرد. این بار هم این نویسندهی سوئدی با خلق داستانی زیبا و صمیمی موفق شد کتابی پرفروش و دوستداشتنی را به علاقهمندانش هدیه دهد. داستانی که قهرمان آن دختری 7 ساله است اما مخاطب آن طیف سنی خاصی ندارد و خواندن داستان او بدون محدودیت سنی جذاب است. داستان مادربزرگ و السا روایتگر حرف مهمی است؛ هر انسانی حق متفاوت بودن دارد.
کتاب مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است در 34 فصل نوشته شده است. این کتاب بعد از انتشار یکی از پرفروشترین کتابهای منطقهی اسکاندیناوی شد و در همان سال در فهرست نامزدهای بهترین کتاب وبسایت معروف کتابخوانی Goodreads قرار گرفت. مادربزرگ سلام میرساند و میگوید متاسف است جزو فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز در آمریکا هم هست.
خلاصه داستان
السا دختر 7 سالهای است که رفتارهای عجیب و متفاوت دارد. او بیشتر از سنش میفهمد و به همین دلیل همکلاسیهایش در مدرسه او را اذیت میکنند. تنها دوست السا مادربزرگ 77 سالهاش است. مادربزرگ قهرمان الساست. زنی که از نظر مردم غیرعادی و متفاوت است. مادربزرگ شبها قصههای افسانهای برای السا میخواند و او را به دنیای قصهها میبرد، دنیایی که در آن هیچکدام از آدمهایش مثل السا و مادربزرگش معمولی نیستند. روزی که مادربزرگ میمیرد السا تنها و عصبانی از اینکه مادربزرگ او را تنها گذاشته نامههایی از مادربزرگ پیدا میکند، نامههایی که السا را وارد فضایی ماجراجویانه میکند و قصههای پرفراز و نشیبی را برای او رقم میزند.
بخشی از کتاب
مامانبزرگ قصۀ نفرین غمانگیز فرشتۀ دریایی را برایش میگفت، و ماجرای دو شاهزادهای که هر دو دلباختۀ شاهزاده خانم میپلوریس بودند و بر سر عشق او با هم جنگیدند. همینطور، داستان شاهزادهای را که با جادوگری درافتاد که باارزشترین گنجینۀ سرزمین نیمهبیداری را از او دزدیده بود، و جنگجوهای میباتالوس را توصیف میکرد و رقصندههای میموواس و شکارچیهای رؤیا در میرواس. چقدر همه با هم یکی به دو کرده بودند و تو سروکلۀ هم زده بودند، تا روزی که «منتخب» از سرزمین میموواس از دست سایههایی که قصد داشتند او را بدزدند فرار کرد. مامانبزرگ ماجرای حیوانات ابری را تعریف میکرد که منتخب را به میاماس بردند و ساکنان سرزمین نیمهبیداری عاقبت فهمیدند موضوع مهمتری هم برای جنگیدن وجود دارد. وقتی سایهها ارتششان را جمع کردند تا منتخب را بهزور اسیر کنند، همۀ ساکنان سرزمین نیمهبیداری علیه سایهها با هم متحد شدند. حتی وقتی به نظر میرسید جنگ بیانتها به هیچ ترتیبی سر تمام شدن ندارد مگر با پذیرفتن شکست، و حتی وقتی قلمروی میباتالوس سقوط کرد و با خاک یکسان شد، تحت هیچ شرایطی ساکنان قلمروهای دیگر تسلیم نشدند و دست از مبارزه برنداشتند، چون میدانستند اگر سایهها منتخب را بگیرند همۀ موسیقی دنیا از بین میرود، و قدرت تخیل در سرزمین نیمهبیداری میمیرد. آنوقت دیگر هیچچیز با هیچچیز فرقی نخواهد داشت. همۀ افسانهها موجودیتشان را از تفاوتها میگیرند. مامانبزرگ همیشه میگفت: «فقط آدمهای متفاوت میتونن دنیا رو عوض کنن. آدمهای عادی عرضۀ تغییر دادن هیچ کوفتی رو ندارن.» بعد در مورد وورسها حرف میزد. السا باید خیلی زودتر از اینها میفهمید. باید از همان اول همهچیز را میفهمید.
درباره نویسنده
کارل فردریک بکمن (Carl Fredrik Backman) نویسنده و وبلاگنویس سوئدیست که در دوم (Juni)ژوئن ۱۹۸۱ در استکهلم به دنیا آمده است. پیشترها شهرت بکمن در سوئد بهخاطر وبلاگنویسی بود. او برای روزنامههای مختلف مقاله مینوشت و همکاریاش را با مجله مترو هم شروع کرد. همینطور در سال ۲۰۱۲ کتاب مردی به نام اوه را نوشت که همان سال بیش از ۶۰۰ هزار نسخه از آن فروش رفت. این کتاب در حال حاضر به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده، رتبه اول پرفروشهای سوئد و نیویورک تایمز را از آن خود کرده و فیلم برگرفته از کتاب با همین نام در ۲۰۱۶ در سینماهای جهان اکران شد. او با همسر ایرانی خود ندا شفتی و دو فرزندش ساکن سوئد است .