کتاب زنان کوچک
زنان کوچک نام رمان بلندی از لوییزا می الکات، نویسنده آمریکایی است. داستانی که به بیش از ۵۰ زبان ترجمه شده و موفق شده است از میان مرزهای فرهنگی و مذهبی عبور کند. داستان در مورد زندگی ۴ خواهر – مگ، جو، بت و ایمی مارچ- است که با الهام از زندگی واقعی نویسنده با سه خواهرش نوشته شده است.
داستان کتاب زنان کوچک در مورد خانواده مارچ است که قبلاً پولدار بودهاند ولی الان وضعیت خوبی ندارند و پدرشان برای کمک به سربازان وطن به جنگ رفته است و حالا آنها سعی میکنند زندگی خود را اداره کرده و در کنارش به مردم محتاج کمک کنند. آنها همگی زندگی نسبتا سختی دارند و از یکدیگر حمایت میکنند و ماجراهای جالبی برایشان پیش میآید.
در کتاب دوم، ماجراهای جالبی پیش میآید که از برجستهترینشان میتوان به این ماجراها اشاره کرد:
لاری عاشق جو میشود و جو هم که این موضوع را فهمیده است سعی میکند از او دوری کند؛ ولی یک روز وقتی برای قدم زدن به بیرون میروند لاری درخواست خود را به زبان میآورد و از جو میخواهد با او ازدواج کند. لاری به او میگوید که از اولین لحظهای که او را دیده است عاشقش شده است. جو درخواست او را رد میکند و به او میگوید که با وجود این که سعی کرده است، نتوانسته است عاشق لاری باشد.
لاری که افسرده شده است به همراه پدربزرگ خود به اروپا میرود و در آن جا ایمی را ملاقات میکند و چون ایمی خیلی با او مهربان بوده است، عاشق ایمی میشود و ایمی هم که او را دوست دارد با او ازدواج میکند.
خواهر خود بسیار اندوهگین شده است کتابی به نام “بتِ من” (My Beth) مینویسد و آن را برای دوست خود پروفسور میفرستد. پروفسور با خواندن کتاب عاشق جو میشود و جو هم با وجود این که به لاری گفته است هرگز ازدواج نمیکند، عاشق پروفسور میشود و وقتی پروفسور بعد از ازدواج ایمی و لاری به آمریکا میآید، جو را ملاقات میکند و سرانجام به او میگوید که دوستش دارد و آنها با هم ازدواج میکنند.
مگ، جو، بث و ایمی، چهار خواهری که با وجود تفاوتهای شخصیتی بسیار و مشکلاتی که گاه و بیگاه همچون باقی خواهران با هم دارند، علاقهای وافر به هم داشته و در تمامی مراحل زندگی همراه هم هستند.
لوئیزا می الکات (Louisa May Alcott) در کتاب پرفروش زنان کوچک (Little Women)، در حقیقت با الهام گرفتن از زندگی شخصی خودش، تمام ماجراهای جذاب و دلنشین خانوادهای به نام مارج و چهار دخترش را بیان میکند. پدر این خانواده به عنوان کشیش و برای کمک به جوانان هم وطن خود به جنگ رفته است. به همین جهت همسر و فرزندانش تنها زندگی میکنند و با مشکلات بسیاری روبهرو میشوند. مگ، جو، بث و ایمی، مشتاقانه منتظر بازگشت پدرشان هستند.
مگ، فرزند بزرگ خانواده، بسیار زیبا اما درگیر آرزوهای مادی خویش است؛ جو، دختری خوش قلب است که ویژگیهای اخلاقی مثل پسران دارد و حرفهی نویسندگی را دنبال میکند؛ بث، با وجود خجالتی بودنش اما قلبی پر مهر دارد، که قطعاً بیارتباط با علاقهی او به موسیقی نیست؛ و در آخر ایمی، کوچکترین فرزند این خانواده، با وجود رگههای خودخواهی در شخصیتش، اما بسیار اجتماعی و خوش صحبت است.
شما با خواندن این رمان ممکن است شخصیت خود را در مراحل مختلف زندگی، در هر یک از این چهار دختر بیابید. لوئیزا می الکات در این کتاب خانواده و روابط خانوادگی را به شکلی شگفتانگیز توصیف میکند و به شما درسهای بسیاری مثل صداقت، سختکوشی و … میدهد.
کتاب زنان کوچک سالهاست در بین آثار کلاسیک ماندگاری و موفقیت چشمگیری داشته است. این کتاب موفق شده تا فارغ از فرهنگها و مذاهب گوناگون در تمام جهان به زبانهای مختلف ترجمه شود.
بخشی از کتاب
سه سالی که گذشت، تغییرات اندکی برای آن خانوادهی آرام به همراه آورد. جنگ به پایان رسید. آقای مارچ صحیح و سالم در خانه حضور داشت و حالا سرپرست بخش بود. خانم مارچ وقت بسیار زیادی را صرف آماده شدن برای عروسی مگ میکرد.
جان بروک برای یک سال به جنگ رفت، زخمی شد و به خانه بازگردانده شد. بهسختی تلاش کرد تا خوب شود و پول کافی برای خرید خانه برای مگ به دست بیاورد.
مگ شخصیتی مستحکمتر یافت و آموخت چطور خانه را اداره کند. او خود را خوششانسترین دختر آن اطراف حس میکرد.
جو هرگز برای کار پیش عمه مارچ برنگشت؛ چون او حالا علاقهی کمی به امی پیدا کرده بود. او امی را به درسهای نقاشی تشویق میکرد. جو خودش را وقف کتابها و بت کرد که مدتها پس از بیماریاش رنجور مانده بود.
روزنامه بابت هر ستون یک دلار به جو میپرداخت. جو خوشحال بود، با این وجود امیدوار بود که درآمد بیشتری کسب کند. او روی دستنوشتهای بزرگتر کار میکرد که در صندوق حلبی کوچک بزرگتر میشد.
لاری برای دلخوش کردن پدربزرگش به کالج رفت. او در مدرسه بهخاطر ثروت، رفتار، استعداد و قلب مهربانش محبوب همه شده بود. اگر بهواسطهی کسانی که در خانه دوستش داشتند نبود، او لوس و ننر میشد.
مگ و مادرش بهسختی کار میکردند تا خانهای را که قرار بود مگ و جان داشته باشند، آماده کنند. او طرز انجام کارها را از هانا یاد گرفت.
درباره نویسنده
لوییزا می الکات (Louisa May Alcott) (زاده ۲۹ نوامبر ۱۸۳۲ – درگذشته ۶ مارس ۱۸۸۸) رماننویس آمریکایی است که به سبب رمانهای زنان کوچک، مردان کوچک و پسران جو و همسران خوب؛ مشهور است.
زنان کوچک حول موضوعات خانه خانواده الکات، ارکارد هوس در کنکورد، ماساچوست نوشته شده که بر مبنای زندگی واقعی نویسنده و سه خواهرش است.
شخصیت های داستان زنان کوچک در حقیقت پرتویی از زندگی واقعی او و سه خوهرش است . شخصیت مارگارت یا مگ مارچ در اصل خواهر بزرگ تر او، آنا آلکوت پرت است . جوزفین یا جو مارچ خود لوییزا می باشد و الیزابت یا بت مارچ در حقیقت خواهر کوچکش، الیزابت سووال آلکوت است که در سن بیست و دو سالگی در گذشت و آز آنجا که لوییزا به او بسیار علاقه داشت نامش را در رمان زنان کوچک تغییر نداد . ایمی مارچ هم کوچکترین خواهر او یعنی ابی می آلکوت می باشد .
ویژگی های مادر چهار خواهر مارچ به شدت شبیه به مادر خود لوییزا ، ابیگل می آلکوت است و شخصیت پدر این چهار خواهر بر پایه شخصیت پدر لوییزا و سه خواهرش یعنی آموس برانسون آلکوت ( فیلسوف و معلم معروف ) بنا شده است .