نویسنده این کتاب با خلاقیت هر چه تمام تر فلسفه و نکات ارزشمندی که هر کس باید در مورد این علم بداند را با زبانی ساده و روان بیان می. همین موضوع باعث شده تا دنیای سوفی به عنوان یکی از پر فروش ترین کتاب های دنیا همیشه حال خوشی را در صف فروش کتاب ها داشته باشد و به 60 زبان مختلف در دنیا خوانده شد.
داستان از آنجا شروع می شود که، دنیای سوفی با دریافت نامه ای عجیب و جذاب زیر و رو می شود. نامه ای که پر از محتوا و مفهوم بود اما تنها در دو کلمه «تو کیستی» خلاصه میشود! بله درست است متن تمام نامه همین دو کلمه بود و همین کافی بود تا ذهن سوفی را به اندازه چند برابر سؤالهایی که داشت مشغول خود کند.
اما داستان این نامه ها به همین راحتی تمام نشد چرا که مدتی بعد سوفی نامهای طولانی تر از قبلی دریافت کرد با مضمون: جهان چگونه به وجود آمد!
معمای این نامه های مرموز سرانجام با لو رفتن نام ارسال کننده نامه حل شد. آلبرتو کناکس شخصی است که این نامه ها را برای سوفی ارسال می کرد و قصدش از این کار تدریس فلسفه به سوفی 15 ساله بود!
در ادامه داستان، نامه ها کم کم از حالت چند کلمه ای خارج شده و سوفی را برای پیدا کردن جواب مناسب دو سؤالی که از او پرسیده شده کمک میکند. در این بین مخاطب کمکم با نظریههای فیلسوفان مختلف دنیا آشنا میشود. چرا که هدف نویسنده بیان ساده فلسفه در قالب داستانی است که برای مخاطب قابل فهم باشد.
درباره نویسنده
یوستین گردر در رشتهٔ فلسفه، الهیات و ادبیات از دانشگاه اسلو فارغالتحصیل شد و سپس به مدّت دهسال بهتدریس «تاریخ عقاید» در دبیرستانها پرداخت و پیوسته در فکر متن فلسفی سادهای بود که به درد شاگردان جوانش بخورد و چون متن مناسبی نیافت نهایتاً کتاب دنیای سوفی را در سال ۱۹۹۱ نوشت. این کتاب با استقبال بسیاری روبهرو شد و تاکنون به ۵۹ زبان دنیا ترجمه شدهاست و بیش از ۴۰ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفتهاست.
دیگر آثار یوستین گردر
- راز فال ورق
- راز تولد
- قصر قورباغه ها
- زندگی کوتاه است
- سلام کسی اینجا نیست
- دختر پرتغال
- درون یک آئینه درون یک معما
- دنیای آنا
بخشی از کتاب
ما دیدیم که چگونه حکماى عصر هلنى به تکرار آنچه فلاسفهى کهن یونانى آورده بودند، پرداختند. این از یک جهت کوششى بود به قصد آن که آنها را بنیانگذاران دین تازهاى معرفى کنند. «پلوتین» دور از آن نبود که افلاطون را نجاتبخش بشریت نام دهد.
با وجود این، ما مىدانیم که نجاتدهندهاى دیگر در خارج از مرزهاى سرزمینهاى یونانى رومى در همین عصر مورد بحث ما تولد یافت. به «عیساى ناصرى» مىاندیشم. ما در این فصل به نفوذ افزایش یابندهى مسیحیت در دنیاى یونانى رومى خواهیم پرداخت، به همان ترتیب که خواهیم دید چگونه دنیاى هیلد نیز رفته رفته وارد دنیاى خود ما مىشود.
عیسى یهودى بود و به فرهنگ سامى تعلق داشت. یونانیان و رومیان فرهنگ «هند و اروپائى» داشتند. بنابراین، مىتوانیم عنوان کنیم که فرهنگ اروپائى دو ریشه دارد. پیش از آن که با دقت و موشکافى بیشتر نفوذ روزافزون مسیحیت را در فرهنگ یونانى رومى مطرح کنیم، لحظهاى پیرامون این دو ریشه تأمل کنیم.